۱۳۸۸ فروردین ۸, شنبه

چشم در چشم


دور یا نزدیک، قلب من مال تو است

‫خواب یا بیدار، فکر من غرق تو است



‫گرم یا لرزان، دست من در دست تو است

‫شاد یا گریان، چشم من در چشم تو است.
صحرا

۱۳۸۷ اسفند ۱۹, دوشنبه

خدایا

خدایا عشق رو در من نکش، من نمیدانم چه کردم، اما عشق را در من نکش.
صحرا

۱۳۸۷ اسفند ۱۸, یکشنبه

شطرنج

به یکی گفتم که تو بازی شطرنج ، یه سرباز همیشه یه سرباز میمونه، فکر کردم، یادم اومد که بعضی وقتا آخر بازی شطرنج، وقتی که هم مهره ها سوختن، یه سرباز اگر دوام آورده باشه و به آخر صفحه خودش رو برسونه، میشه یه وزیر. من سرباز زخمی هستم، اما خودمو به آخر میرسونم، اما حیف که دیگه کسی که من می خوام تو صفحه شطرنج نیست.
صحرا