۱۳۹۰ فروردین ۳, چهارشنبه

سال ۱۳۸۹

سال ۱۳۸۹ سال خیلی بدی بود. از تعداد پستهام هم فکر کنم معلوم باشه. امیدوارام امسال سال بهتری باشه برای همه.
در پناه حق
صحرا

بیا

کُجایی که بی تو خشکترین دریاهام
کُجایی که بی تو بی رنگترین آسمانهام
تو ای گرمی دستهای من و آرامش چشمهای بی تابم
تو ای تمام خاطرهایت نوازش گر چهرِه ماتم
تو ای لهیب عشقت شعله شعله سوخت جانم را
بیا و چشم در چشم ببوس لبهایم
بیا و ببین که چقدر بی تو تنهایی
گرفته سرا پای ِامروز و فردایم
بیا و سر به سینه ام بگذار تا دلم گوید
ز درد دوری و انتظار فرجامم
بیا که دل از دست و نور از چشمم رفت
بیا و رهایم کن ای طبیب غمهایم


۱۳۸۹ اسفند ۲۱, شنبه

دلم

دلم تنگه برای خطی نوشتن، اما بی تو توانی نیست
دلم تنگه برای درددلهای شبانگاهی، اما صدایم را جوابی نیست
دلم تنگه برای لحظه ی دیدار، ولی از تو حتی سرابی نیست
دلم را تکه تکه در قفس کردی، مگر اخر در این دنیا خدایی نیست

صحرا